۱ آبان ۱۴۰۰، ۱۴:۴۹

بازخوانی گزارشی از جام جم؛

پیامبری که همبازی کودکان کوچه می‌شد

پیامبری که همبازی کودکان کوچه می‌شد

در این گزارش به گفت‌وگویی از روزنامه جام جم با موضوع سیره اخلاقی رسول اکرم (ص) درباره رفتار با جامعه و خانواده پرداخته‌ایم.

به گزارش خبرگزاری مهر، روزنامه جام جم نوشت: در حالی به ایام ولادت حضرت رسول اعظم (ع) نزدیک می‌شویم که در همین هفته گذشته بنابر روایاتی سالروز ازدواج پیامبر عظیم‌الشأن اسلام حضرت محمد مصطفی (ع) با بانوی مکرمه جهان اسلام حضرت خدیجه خاتون (س) نیز بود. این دو مناسبت نزدیک به هم در روزهای مبارک هفته وحدت که با نام و یاد پیامبر اعظم (ص) همراه شده است، ما را بر آن داشت که در گفت‌وگویی با دکتر معصومه ظهیری استاد حوزه و دانشگاه و معاون فرهنگی و اجتماعی حوزه‌های علمیه خواهران سراسر کشور درباره اهمیت توجه به زن، خانه و خانواده در کلام و سیره پیامبر (ص) به عنوان الگوی کامل و نمونه مجسم مکارم اخلاق گفت‌وگو کنیم.

گفت‌وگو را با بحث اخلاق شروع می‌کنیم. یکی از آیات قرآن‌کریم که پیامبر را مورد ستایش قرار داده این آیه است که می‌فرماید: و انک لعلی خلق عظیم. چه ویژگی‌هایی در اخلاق نبوی هست که به درد جامعه امروز ما بخورد که اخلاقیات گمشده آن است؟
طبیعتاً مناسبت‌هایی مانند میلاد حضرت رسول (ص) فرصتی را در اختیار ما قرار می‌دهند که تورقی دوباره در زندگی اسوه‌ها برای الگوگیری از زندگی آنها پیش رو داشته‌باشیم.
خداوند تبارک و تعالی پیامبر گرامی اسلام (ص) را اسوه حسنه یعنی بهترین الگو و الگوی نیکو معرفی می‌کند. طبیعتاً در استمرار حرکت نبوت، ائمه اطهار (ع) هم به‌عنوان بهترین الگو و کسانی که انسان باید به‌دنبال آنها حرکت کند، معرفی می‌شوند.

خداوند تبارک و تعالی در خطابی به پیامبر (ص)، رمز موفقیت ایشان را خلق حسن و مهربانی در میان مردم می‌داند و این‌که «حریص لکم و بالمؤمنین رئوف رحیم» هستند. اشتیاق فراوان ایشان نسبت به هدایت مردم، مظهر رحمت للعالمین‌بودن ایشان و رئوف‌بودن، مظهر حسن خلق و رمز موفقیت حضرت است.
کلیدواژه‌هایی را که عرض کردم، گواه بر این هست که اگر کسی نسبت‌به پیامبرش معرفت و آگاهی و شناخت پیدا کند، در سایه‌سار این محبت و معرفت، نزدیکی و قرب هم حاصل می‌شود و این تقرب جستن، انسان را به بهترین صفات زینت می‌بخشد.

این مقدمه‌ای است برای این‌که در او اعتلای مقامی و کمال بهترین خلق خدا در روی زمین، اشرف مخلوقات و دارای عقل کل و کمال تام است، خداوند پیامبر (ص) را این گونه معرفی می‌کند.
نکته دوم این‌که طبیعتاً پیامبر (ص) شرایط ویژه‌ای داشتند و ابعاد وجودی حضرت را باید از چند بعد شناخت. همان طور که اخلاق فردی پیامبر مثلاً حضور حضرت در بین خانواده باید درس‌آموز باشد، وجه اجتماعی حضرت ایشان هم باید درس‌آموز باشد.

یکی از اشکالاتی که ما در مورد الگوها در جامعه داریم این است که الگوها را به‌عنوان قدیس و قدیسه معرفی می‌کنیم که دست‌نیافتنی می‌شوند. فقط آنها را می‌ستاییم و در مورد آنها شعر می‌سراییم یا این‌که آنها را تک‌بعدی معرفی می‌کنیم و فقط بخشی از ابعاد وجودی آنها را می‌بینیم. این‌که بخشی از وجود کسانی که اسوه و الگو هستند را بشناسیم و به آنها تمسک بجوییم، نیکو بوده اما کافی نیست.
مشکل سومی که در مورد الگوها داریم این است که الگوها را در فضای زمانی و جغرافیایی خاص محدود می‌کنیم.

خداوند فرمود: ما از بین خودتان، از جنس خودتان و از جامعه‌ای که به آن تعلق دارید یعنی جامعه انسانی، شخصی را به‌عنوان پیامبر برایتان انتخاب کردیم و او آمد تا تزکیه کند.

تزکیه چیست؟ تزکیه دباغی پوست و پاک کردن و زدایش و پالایش و پایش ناپاکی‌ها و ناخالصی‌هاست. رمزش این است که ابتدا انسان بدی‌ها را بشناسد تا از او فاصله بگیرد. امیرالمؤمنین (ع) می‌فرمایند نشناختن خوبی‌ها، خودش بزرگ‌ترین بدی است.
آنگه ندانیم احسان، یاریگری، همدلی، خوش‌خلقی، صبر، گذشت، وحدت در میان جامعه و مردم روحیه تعامل با یکدیگر، همزیستی مسالمت‌آمیز و… جزو صفات نیکو و فضائل است، طبیعتاً مبتلا به ضد آنها خواهیم شد. نکته بعد این است که بر اساس این آموزش‌ها و شناخت‌ها باید تاب‌آوری و توان خودمان و جامعه را بالا ببریم.

پیامبر (ص) بعد از آنکه خودشان و آیین‌شان را معرفی کردند، در یک حرکت اجتماعی مردم را کنار یکدیگر قرار دادند و پیمان اخوت بستند. پیامبر (ص) حتی نسبت‌به محیط اطراف خودشان یعنی نسبت به محیط‌زیست، حیوانات و هر چیزی که خداوند خلق کرد، مهر و عطوفت و مهربانی داشته‌اند و نسبت‌به انسان‌ها بسیار تمایل داشتند که آنها را جذب کنند. یعنی قدرت دفع پیامبر حداقلی، آن هم در مقابل فقط انجام فرایض یا کسانی که با حضرت مقابله می‌کردند، بود و بقیه‌اش تماماً جذب بود. حتی کسی که پیامبر را آزار می‌داد پیامبر به دیدنش می‌رفت. طبیعتاً ایشان بسیار نسبت‌به اهل خانه مهربان بودند و به‌خصوص نسبت به زهرای مرضیه (س) به‌عنوان کوثر و تنها یادگار پیامبر بسیار مهربان بودند و کرامت ایشان را حفظ می‌کردند.


اصلی‌ترین سفارش پیامبر (ص) به مردان در موضوع رفتار با همسر با زن چه بوده است؟
ایشان فرموده‌اند: ما اکرم النساء الا کریم و ولا اهانهن إلا لئیم. زنان را گرامی نمی‌دارند جز انسان‌های بزرگ و اهل کرامت؛ و آنها را پست نمی‌شمارند الا انسان‌های فرومایه.

حضرت به دست زهرای مرضیه (س) بوسه می‌زدند و خدیجه (س) را حتی بعد از رحلت‌شان بزرگ می‌شمردند، به‌نیکی از او یاد می‌کردند و به احترام ایشان، دوستان‌شان را گرامی می‌داشتند که گاهی موجب سؤال و برانگیخته‌شدن بعضی از احساسات در دیگران می‌شد که چگونه هنوز به یاد او هستید. این روش تعامل با اعضای‌خانواده به‌خصوص در آن شرایط آپارتاید جنسیتی و تبعیض‌نژادی و جنسیتی یک روش نو در فضای خانواده بود. ایشان نبودتفاوت بین جنسیت‌ها، مواسات و همدلی و خونگرمی در فضای خانواده و عدالت‌محوری را نسبت به جامعه آموزش دادند.

یکی از روش‌هایی که پیامبر (ص) در سنت خودشان به‌جا گذاشتند، مقابله با سنت‌های جاهلی و غلط بود. اعراب جاهلی‌زمان تولد دختر، چهره‌هایشان را سیاه می‌کرد، پیامبر هم در عمل و هم در گفتار با این اعمال مقابله می‌کردند. یکی از روش‌های تبلیغی پیامبر (ص) تکرار و تأکید بوده است. برای مثل در معرفی امیرالمؤمنین (ع) فقط یک‌بار ایشان را به‌عنوان جانشین معرفی نکردند بلکه هم بر این وصیت تأکید کرده و هم آن را بارها تکرار کردند. در مورد زنان هم این‌گونه بود و در جاهای مختلف بر این مهم تأکید و تکرار فرمودند. مثلاً سوده، همسردوم پیغمبر (ص) گویا یک ساعتی در مدینه بیرون می‌رفتند. یکی از اصحاب سوده را می‌بیند و می‌گوید که این چه وقت بیرون رفتن از خانه است، این چه روشی است که شما در مدینه ابداع کردید؟ ما در مکه حاکمیت‌مان این‌گونه نبود.

ایشان گفتند که من از پیامبر اجازه گرفته‌ام برای بیرون‌آمدن این ساعت از خانه. بعد به پیامبر (ص) دوباره اعتراض می‌کنند و حضرت می‌فرماید: رهای‌شان کنید. آزادشان بگذارید. یعنی این استقلال مالی، استقلال ورود و خروج، استقلال تصمیم‌گیری در جاهایی که مجاز و حوزه اختصاصی است که زن می‌تواند عاقلانه در او تصمیم می‌گیرد و آن را به خود زنان واگذار می‌کرد.


همان‌طور که می‌دانیم پیامبر در زمان حیات حضرت خدیجه (س) با زن دیگری ازدواج نکردند؛ علت این امر چه بود؟ و بعد هم اشاره‌ای بفرمایید به علل تعدد زوجات پیامبر بعد از وفات حضرت‌خدیجه (س).
یکی از مباحثی که معمولاً در مورد پیامبرگرامی اسلام سؤال می‌شود ازدواج پیامبر است. پیامی در این موضوع وجود دارد. تا زمانی‌که حضرت‌خدیجه (س) یا زهرای‌مرضیه (س) در قید حیات بودند، پیامبر و امام‌علی همسر دیگری نگزیدند.

این شاید یک پیام دارد مبنی‌بر این‌که در صورت کمال، عدم نقص و عدم ضعف زن و نیز اگر فضای خانواده، فضای آرامش و آسایش باشد، اصلاً نیازی به تعدد زوجات نیست. البته می‌دانید که خود بحث ازدواج در شرایط انتخابی و ارادی است یعنی این‌گونه نیست که هر کسی به هر دلیلی بخواهد تعدد زوجات داشته باشد یا اصلاً ازدواج مثلاً شرایطی دارد که آن شرایط ابتدائا برای فرد باید محقق شود بنابراین وقتی کسی در شرایط فردی و اسکان و آرامش و شرایط محقق شده باشد گویا الگویی است برای دیگران اما در مورد تعدد زوجات پیامبر و شاید بعضی از ائمه اولاً شرایط اقتصادی، شرایط اقتضائی اجتماعی و شرایط اقتصادی حمایتی از جنس زن وجود داشت که این امر را لازم می‌کرد. برای مثال اسماء بنت عمیس، زن جعفر طیار بعد از شهادت او با ابوبکر ازدواج می‌کند و بعد از فوت ابوبکر، همسر امیرالمؤمنین می‌شود. بعضی سؤال می‌کردند که چرا مثلاً اسماء با ابوبکر ازدواج کرد؟

وقتی تاریخ را تورق می‌کنیم می‌بینیم اصلاً زن تنها در جامعه آن روز صدر اسلام، معنا و مفهومی ندارد. زنان حتماً باید تحت‌الحمایه خانواده قرار می‌گرفتند لذا چون اولین خواستگار اسماء، ابوبکر بود با او ازدواج کرد. تعداد زیادی از همسران پیامبر (ص) بعد از حضرت‌خدیجه (س) هم به رسم همان موقع عرب، ازجمله خود ام‌سلمه که چند بچه هم از همسر اولش داشته و همسر نیکویی هم برای حضرت‌رسول (ص) بود، زنان بیوه‌ای بودند که حضرت با آنها ازدواج می‌کرد و آنها را تحت‌الحمایه خود قرار می‌دادند. برخی از ازدواج‌های پیامبر (ص) هم جنبه سیاسی داشته مثل پیوند با بعضی از قبائل یا ایجاد صلح و آرامش بعد جریان اتفاقات بین قبائلی اما این‌که اصلاً تعدد زوجات ممنوع باشد هم چنین چیزی نداریم اما ۱- این‌که در این قضیه اجباری نیست و انتخابی است.

۲- دارای شرائطی خاص هست.

۳- این‌که پیامبر (ص) جزو استثنائات هستند. تعدد زوجات به‌همین دلایل اقتصادی سیاسی تحت‌الحمایه قراردادن روش خاصی است که برای پیامبر وجود داشت. به همان شکل که نمازشب بر پیامبر واجب بوده و برای دیگران این‌گونه نبوده است.


در مورد اهمیت تشکیل خانواده از نگاه پیامبر (ص) و سفارش‌های حضرت دراین‌باره هم صحبت کنید.
پیامبر نسبت به اصل ازدواج و تشکیل خانواده آنقدر سفارش کرده که فرموده‌اند اگر کسی نسبت به این سنت رغبت و علاقه‌مندی نشان ندهد از ما نیست. لذا اصل در خانواده، زوجیت و تشکیل خانواده، آرامش در خانواده، رشد در خانواده، فرزندآوری به‌هرحال تکثیر نسل صالح و سالم در یک ازدواج خوب است. یکی از مسائلی که بسیار باید به آن توجه بکنیم، بحث رفتار داخل خانواده پیامبر (ص) است. ایشان آنقدر مهربانانه با همسرانشان برخورد می‌کرد و آنقدر در فضای خانواده فضای انس هست که زهرای مرضیه (س) را در آغوش می‌کشند یا برای ابراهیم ازدست‌رفته‌شان گریه می‌کنند.

حضرت‌زهرا (س) را به جای خودشان می‌نشانند. آنقدر با انس و الفت با او برخورد می‌کنند که گویا دیگران برایشان این احساس ایجاد می‌شود که کمتر موردتوجه هستند یا وقتی کنار همسران خود هستند آنقدر رعایت می‌کنند و شرایط تناسب رفتاری و عدالت‌محوری در بین همسران وجود دارد که هیچ‌کس فکر می‌کند که دیگری را بر او مقدم داشته. من به احادیث جعلی کاری ندارم و آنهایی که طبق احادیث صحیح و سند به ما رسیده این است که پیامبر تفاوتی قائل نمی‌شدند.

در تمام روایات نقل‌شده از همسران پیامبر این روحیه رضایتمندی، انس، عشق و وفاداری کاملاً به چشم می‌خورد الا در مواردی نادر که آنها هم به دلیل شرایط خاص بعضی از خلق‌وخوی همسران ایشان است که همان نیز نشان‌دهنده بزرگ‌منشی پیامبر است که عفو و گذشت می‌کنند و با این‌که خداوند در قرآن پیامبر را مختار می‌کند، از آنها جدا نمی‌شوند.


آیا این رفتار پیامبر (ص) فقط با زنان خانواده خودشان بوده‌است؟
رفتار پیامبر گرامی اسلام با زنان یک رفتار تعاملی مناسب بود؛ مثلاً به در خانه پیامبر می‌آمدند سؤال می‌کردند. هدیه برای پیامبر می‌آوردند اما طبیعتاً جنس زن و تفاوت‌های او، مورد لحاظ قرار می‌گرفت. پیامبر نفرمودند زنان مسجد نیایند اما وقتی دیدند اختلاط بین زن و مرد هست، فرمودند ابتدا مردان از مسجد خارج بشوند بعد زنان، بعد فرمودند دری را برای زنان جدا کنید که اکنون هم در مسجدالنبی باب‌النساء وجود دارد.

یعنی حضور زنان در مسجد را تأیید کردند اما عدم اختلاط هم را مورد توجه قرار دادند. یا در جنگ پیامبر مثلاً فرموده‌اند جهاد و جنگ مستقیم از زنان برداشته شد اما زنان را با خودشان برای پرستاری، برای آب دادن، برای ایجاد روحیه و رغبت در مردان به جنگ می‌بردند. نسیبه، زنی است که از جان پیامبر دفاع کرد و ضربه شمشیری به شانه‌اش خورد که تا آخر عمر هم همراهش بود. پیامبر او را دعا می‌کردند، نفرمودند تو اینجا چه کار می‌کنی بین این‌همه مرد؟!

پس اختصاص روابط بین زن و مرد و تا حداکثر عدم اختلاط را مورد توجه قرار می‌دادند و اقتضائات جنسیت زن نسبت‌به کاری که برای او هست. اما در زمان پیامبر همه شغل‌های معمول در فعالیت‌های اجتماعی زنان در آن حضور داشتند و هیچ منعی از جانب پیامبر (ص) نداریم مثلاً زنان معلم بودند که پیامبر برای همسران خودشان برای خواندن و نوشتن ازشان دعوت کردند. زنان چوپانی و پرستاری می‌کردند، لوازم آرایش می‌فروخته‌اند. یک بار پیامبر به منزل آمدند و فرمودند زینب عطاره گویا آمده چون بوی عطر می‌آید و گویا معلوم بود این خانم برای فروش عطر به خانه‌ها مراجعه می‌کرده است. جامعه آن موقع شرایطش با جامعه مرکب و پیچیده امروز متفاوت است اما در همان شرایط بسیط و کوچک صدر اسلام، زنان حضور اجتماعی داشتند و در فضای خانوادگی هم از تمام حقوقی که خدا اعطا کرده، بهره‌مند بودند.

از برتری‌های دین اسلام این نیست که زنان جنگیدند، مبارزه کردند، کشته دادند تا به‌حق و حقوق برسد. مثل آنچه در موج اول، موج دوم و موج سوم فمینیسم می‌بینیم که زنان برای رأی دادن و برخورداری از حقوق اجتماعی، جنگیدند اما در اسلام می‌بینید پیامبر هم با زنان و هم با مردان بیعت کردند. با مردان دست دادند و به عنوان میثاق و بیعت طشت آبی حاضر کردند زنان دست‌شان را گذاشتند و پیامبر هم دست‌شان را در همان طشت آب کرد پس حق رأی، حق حضور اجتماعی، حق اشتغال و حقوق مالی داشتند.
بنابراین پیامبر هم در رفتار فردی و شخصی و حوزه خانوادگی هم در رفتار و تعاملات اجتماعی هم در اعطای حقوق نسبت به زنان مقابله کردند با همه تبعیض‌های آن زمان.
آن زمان مهریه برای رئیس قبیله یا پدر و برادر بود. پیامبر این سنت را امضا کردند اما مهریه را به‌عنوان پشتوانه اقتصادی به زنان اختصاص دادند.

کد خبر 5334325

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha